جاده خآکی

نوشته های یه رهگذر غریب

منو ببخش


تو رو به خدا بعد من مواظب خودت باش 

گریه نکن آروم بگیر ، به فکر زندگیت باش

غصه ام میشه اگه بفهمم داری غصه میخوری

شکایت از کسی نکن برو که خیلی دلخوری

دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون

دلم گرفته میدونی؟! از هم جدا کردنمون

دل نگرونتم همه اش ، اگه خطا کردم ببخش 

بازم منو به خاطر تموم خوبی هات ببخش

منو ببخش ...

منو ببخش ...

اصلا فراموشم کن و فکر کن منو نداشتی

اینجوری خیلی بهتره بگو منو نخواستی

برو بگو تنهایی رو خیلی زیاد دوسش داری 

اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری

 

دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون

دلم گرفته میدونی؟! از هم جدا کردنمون

دل نگرونتم همه اش ، اگه خطا کردم ببخش 

بازم منو به خاطر تموم خوبی هات ببخش

منو ببخش ...

منو ببخش ...

(مرجان کندی)

لینک دانلود آهنگ : download

[ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:مرجان کندی, ] [ 3:38 ] [ محمود فرجی ] [ ]
برگ اعزام به تنهایی ها

 

اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدیم

و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم

اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی

اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی

اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من

اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من

                                        حلالم کن 

 

سلام به همه عزیزانم

خیلی وقت ها زندگی خوشی ها داره اما سختی هایی هم داره ، جدایی ها داره و به هم رسیدن ها داره، ولی چیزی که درد داره جدایی بعد از رسیدنه .اون وقتی که کسی بشه همه کس و همه نفست همه جون و همه دلت، کسی که حرفتو به اون بتونی بزنی تو دنیا، وقتی درد داری غم داری یا خسته ای همه بگن بهت چته اما وقت گفتن زبونت بند بیاد نتونی بگی چی کم داری و چته  فقط نگاه کنی و یه لبخند تحویلشون بدی

فقط پیش اونه که آرامش پیدا میکنی امید بفردا میگیری، وای از روزی که بخوان ترو ازش جدا کنن

 

نمی دانم اگر روزی نباشی چگونه سوز دل را چاره سازم

نمی دانم اگر روزی نباشی کدامین قبله گیرم سوی نمازم

نمی دانم اگر روزی نباشی چگونه تا خدا پرواز گیرم

نمی دانم اگر روزی نباشی کدامین راه برد سوی حجازم

نمی دانم اگر روزی نباشی چگونه غصه را از خود برانم

نمی دانم اگر روزی نباشی کدامین چنگ دل را از دل نوازم

نمی دانم اگر روزی نباشی چگونه چشمام در آینه بدوزم

نمی دانم اگر روزی نباشی کدامین محرم آید پیش رازم

نمی دانم اگر روزی نباشی کدامین گل کشد در باغ نازم

نمی دانم اگر روزی نباشی چگونه رازی از خود قصه گوید

نمی دانم اگر روزی نباشی کدامین شیشه می دارد مجالم

نمی دانم اگر روزی نباشی چگونه از شوق شعر گویم...

 

حالا هم حکایت سربازی ما شده این

من یه مدت نیستم یعنی می برنم سربازی تو این مدت دوست و رفیق خوبم حمیده خانوم زحمت مدیریت وبلاگو میکشه

ازش خیلی ممنونم که همیشه جز زحمت چیزی براش نداشتم...

از شمام ممنون میشم اگه با نظرات زیباتون وبلاگمونو قشنگتر کنین

 پس فردا قراره ببرنم سرباز، واسه منم دعا کنین تا به سلامت برگردم کنار کسی که دوستش دارم ، نگذارم بیشتر از این احساس تنهایی کنه چون میدونم بعد خدا اون دل مهربونش به بودن من کنارش خوشه

فقط اینو بگم تا همیشه کنارتم، بدی ازم زیاد دیدی ولی به خوبیات حلالم کن(((دوستت دارم)))

 

 

[ یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, ] [ 2:41 ] [ محمود فرجی ] [ ]
خاطره کودکی

کاش بچه بودم و از دنیا همین تفریحاتو داشتم...
با چه بد بختی خر مگسو و زنده میگرفتم ،
بعد مینداختمش تو شیشه پنی سیلین درشم می بستم میزاشتمش تو فریزر
بعد چند دقیقه میرفتم سراغش ،
این مگس بد بخت یخ که میزد بی حرکت میشد ،
بعد میزاشتمش جلو افتاب گرم که میشد کم کم دست و پاش تکون میخورد و جون میگرفت منم کلی ذوووووق میکردم

حالا این کوچیکترین حیوان آزاریم بود

یادش بخیر کودکیا...

[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ] [ 1:48 ] [ محمود فرجی ] [ ]
ولنتاین

سلام

وقتی دوست نداری روزی رو زور که نیست نمیشه دوست داشت. بهش میگن روز عشق اما من اسمشو گذاشتم روز دلتنگی. نمیدونم چرا همه دلتنگیای دنیا تو این روز میریزن تو دلم، شاید شاید.....نمیدونم

 

((ولنتاین مبارک))

 

 

 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است كه با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد...
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم چشمانش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…
دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …
دلم برای کسی تنگ است که شامم به دنبال عطر تن اوست…
دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…
دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است…
دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…
دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…
دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست…
دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند…
دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…
دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است…
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است…
دلم برای کسی تنگ است...
[ چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:ولنتاین,دلتنگ, ] [ 4:29 ] [ محمود فرجی ] [ ]
قسمتی از زندگی

 

ادمهایی هستند که گاهی در زندگی باور هایی غلط دارند و حاضر به عوض کردن آن هم نمی شوند.


البته این مشکلی بود که دوستم داشت .نگاهش به زندگی جوری متفاوت بود.این دیدشو دوست داشتم اما گاهی این دید به روح و روانش ضربه ای میزد که من بیشتر از اون ناراحت میشدم.

اما من زندگی را با دیدی پر از اعتماد به نفس مینگریستم گاه زندگی را دوست نداشتم و گاهی عاشقش میشدم. نمی خواستم دیدشو تغییر بدم نمی خواستم واقعیت درونشو تقییر بدم نمی خواستم اون چیزی که نیست رو بهش تحمیل کنم.

اما می خواستم زندگی رو پر امید نگاه کنه میخواستم اینقدر اعتماد به نفس مثل خودم داشته باشه که گاهی اتفاقای بد هم به فال نیک بگیره.

اینقدر دوستش داشتم که حاضر بودم تمام راه زندگی رو با تمام سختی هاش کمکش کنم و او به من درس زندگی بدهد.درس معرفت ،درس عاشقی ،درس پایداری وهمینطور درس عشق را به من دهد.

زیرا که او مرا به خاطر چیزی که ظاهرم نشان میداد نمی خواست به خاطر واقعیت درونم میخواست و من به خاطر اعتمادی که به من داشت حاضر به کردن هر کاری بودم و او بدتر هر کاری را حاضر بود به خاطر من انجام دهد.

در زندگی واقعی دنیایی،باید به پای دوستت بسوزی و بسازی اما در زندگی امروزه که پر از کلاه برداری و بیمعرفتی است سخته دوستی مثل دوستی منو دوستم پیدا کرد.

اما ما سعی کردیم دوستیمون جوری باشه که هر کس شنید حسودی کند یا غبطه بخوره.زندگی را باور داشتیم.باور داشتیم در زندگی با اون همه عظمتش با گرفتن یک انتخاب غلط راه زندگی گم میشود زندگی و تابلو های راهنمایش عوض میشوند.

زیرا الان دیگر جمله دوستت دارم برای ما تکراری شده است عشق الکی شده است زندگی سخت شده است.زمانی که کسی میگه دستت دارم شاید تصور کنید تنها چند واژه ی ساده در کنار هم گذاشته اند و جمله را بیان کرده اند...این تنها یک جمله نیست!دنیا لبریز از رویا های سبزو سرخه!

همین جمله کوتاه!اری همین چند واژه خود کتابیست سرشار از معنا...دوستت دارم یعنی بی حضور تو زندگی برایم بی معناست.

چیزی میگویم به یاد داشته باشید کسی که خیلی دوستتون داشته باشه همیشه نگرانتان است بخاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش...             

      راستی یه نفر مواظب خودت باش

[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, ] [ 22:44 ] [ محمود فرجی ] [ ]
خودم

امشب دلتنگ شدم نه برا نبودن هااش نه برا بغل های گرمش

برا خودم خیییلی وقت بود به خودم فکر نکرده بوودم! چه بیهوده فقط برا کسب کردن نمره با سختی هاا میجنگم

بر سر اینکه امرز امتحان داشتم بازم کم خوابیددم دارم دیوونه میشم انگار رگ های مغزمو گفته باشن و از 2 طرف

بکشند.دلم برا خودم تنگ شده برا لبخند هااام ،باز خوبه او هست درسته پیشم نیست یادش هست

اون بهم زندگی میبخشه وقتی باهام میحرفه دلتنگی هاام هفته سختمو فراموش میکنم،

کل وقایق زندگیمو دارم براش تعریف میکنم اخ من خراب اون لبخندتم چقدر بهم آرامش میده فکر اینکه فردا

بازم با حوصله با عشق به حرفام به دلتنگی هاام گوش میدی تو دلم هیجانی پدید میاره.

عزیزم خستم چرا گفتن اینکه دوستت دارم برام سخته چرا نمیدونی این هارو برای تو مینویسم که بخوانی

اما افسوس که دیگران میخوانند و یاد عشق خود می افتند...

نمیدانم چه میکنی،شاید درس میخوانی امیدوارم موفق باشی،با تو احساس یگانگی دارم خوشحالیت،خوشحالیی در دلم برمی انگیزد

دلم برات تنگییییده چقدر دوست دارم ببینمت،باز خوبه عکست هست چون بدون لبخندت بدون لبات حتما

خواهم مرد.

[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, ] [ 22:3 ] [ محمود فرجی ] [ ]
خدای من

خدای من خداییست که اگر سرش فریاد کشیدم

به جای اینکه با مشت به دهانم بزند با انگشتان مهربانش

نوازشم میکند و می گوید:

میدانم جز من کسی نداری...!!!!

[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:43 ] [ محمود فرجی ] [ ]
شاه عشق


آمدم ای شاه ، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده
ای حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من با نظری ، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطا بخش همه عالمی جمله ی حاجات مرا هم بده

(مشهدی کریمخانی)



[ دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:شاه عشق, ] [ 11:28 ] [ محمود فرجی ] [ ]
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir ]