می روم

جاده خآکی

نوشته های یه رهگذر غریب

می روم

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست

 



نظرات شما عزیزان:

حمیده
ساعت0:05---26 آذر 1391
وقتی که دیگر نبود.من به بودنش نیازمند شدم.وقتی که دیگر رفت.من به انتظار امدنش نشستم.وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد.من او را دوست داشتم.وقتی که او تمام کرد.من شروع کردم.وقتی که او تمام شد..من اغاز شدم....
چه سخت است تنها متولد شدن
تنها زندگی کردن

تنها مردن...




نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 24 فروردين 1391برچسب:می روم, ] [ 12:2 ] [ محمود فرجی ] [ ]
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir ]